ضمن
عرض تبریک به مناسبت هفته پژوهش و روز پژوهش در این ویدئو کنفرانس قصد داریم به معرفی
کتاب درآمدی بر تاریخ کرونا با حضور آقایان شاه ملکی، دکتر مهرداد رحمانیان و دکتر
مهرداد خدیر بپردازیم. آنچه که از بخش های کتاب مشخص است، ابتدا تاریخچه بیماریهای
همه گیر در جهان، از گذشته تاکنون و در ادامه گفتو گوهای صورت گرفته در این موضوع
مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
حدود
یک سال است که کرونا به نوعی زندگی در کل دنیا را تحت تاثیر قرار داده و خواه
ناخواه یک سری تاثیرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جوامعی که تا به حال تجربه
این موارد نوظهور را نداشته، پدید آورده است. از این رو همکلام به معرفی کتابی
اختصاص خواهد داشت که بیارتباط با شرایط مذکور نیست. جناب آقای دکتر رحمانیان به
عنوان یکی از نگارندگان کتاب، شروع مبحث را بر عهده خواهند گرفت و در ادامه در
خدمت دیگر عزیزان، در جهت اعلام نظر و دیدگاهشان در مورد کتاب و کرونا و پژوهش های
انجام شده، خواهیم بود.
در
ابتدای نشست دکتر رحمانیان
ضمن
عرض سلام خدمت دیگر میهمانان و تشکر از کوشش دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها
برای برگزاری این جلسه، امیدوارم به سهم خود بهعنوان یکی از افرادی که در گردآوری
کتاب نقش داشته، پیرامون موضوع، روشنگری لازم را ارائه دهم و از سخنان شما و آقای
شاهملکی و به ویژه جناب آقای دکتر خدیر در مقام منتقد بهره ببرم.
از
زمانی که بحران کرونا در ایران شیوع پیدا کرد، بهعنوان شاگرد کوچک تاریخ با
همکاری بعضی از دوستان در اندیشه بودیم که آیا فعالین حوزه تاریخ چه در داخل و چه
در خارج از دانشگاه توان روشنگری در این زمینه را خواهند داشت؟ و میتوانند در جهت
مدیریت بحران و فهم ریشهها و زمینههای آن، بسترهای برآمدن کرونا و شیوع آن و
پیامدهای آن در کوتاهمدت و درازمدت گامی مؤثر بردارند؟
این
مسئله در کانال تلگرامی مردمنامه طرح شد و در ذهن برخی از مخاطبان بهعنوان یک
اقتراح تلقی شد و واکنشهایی برانگیخت و گروههای دیگر اهالی تاریخ را با مسئله
درگیر کرد و موج بزرگی ایجاد شد که گفتوگوهایی را به دنبال داشت، بهطوری که از
فروردین سال جاری به فکر مطرح کردن دیدگاههای تاریخ در قبال این بحران افتادیم و
تا آنجا که اگر آنها برای ورود اهل تاریخ منعی ببینند و یک پارادایم و رویکرد در
تاریخ، همین موضع را دارد، آن را دقیق توضیح دهند و عنوان کنند به چه دلایلی و بنا
بر کدام ملاحظات معتقدند که دانشمندان تاریخدان اکنون نمیتوانند در میانه این بحران
وارد بحث علمی، گفتوگو، نظردهی و ... شوند و باید برای سالهای بعد بگذارند که این
بحران، تبدیل به گذشته متعلق شناخت در معرفت تاریخ، شود. به هر حال دوست داشتیم
آرای گوناگون و حتی ناسازگار و متضاد استادان و صاحبنظران و پژوهشگران عرصه، مطرح
شود و دیدیم که میتوان به شکل گفتار، جستار و به شکل گفتوگو این برنامه را محقق
کرد و پیش برد. میتوان با مطرح کردن مسئله از استادان و صاحبنظران گفتوگوهایی
گرفت و پیرامون آن پرسشهایی مطرح و تدوین کرد و جهت ویرایش و پرورده شدن دوباره
به استادان برگرداند و به شکل یک گفتوگوی علمی و عمیق چاپ کرد که مسلماً سودمند
خواهد بود. از استادانی که شاید دست پرتری راجع به بیماریهای همهگیر داشتند و در
این رابطه رسالهها و پایاننامههایی را جهت راهنمایی ارائه کرده بودند و ممکن
بود به طریق اولی، گفتارها، جستارها، یادداشتها و مقالههایی دریافت کرد، بهره
بردیم. به هر حال این راه گشوده شد و برخی از دوستان به همکاری مؤثر آمدند، همچون
خانم دکتر زهرا حاتمی همکار ارجمندم در دانشگاه تهران که کمک شایانی در پیشرفت کار
داشتند. دوستان دیگر سرکار خانم آزاده حسنی، جناب آقای رضا شاه ملکی، آقای محسن
آزموده و آقای حسین منوچهری که در مکاتبه، مصاحبه، دریافت مقاله از استادان و
پیشرفت این برنامه بسیار کمک کردند و حاصل آن چیزی شد که شما ملاحظه میکنید و جا
دارد این نکته را بگویم که از همان آغاز چیستی طرح و چگونگی پیشبردش، پارهای از
اهالی نشر و ناشران خواستار حمایت از این طرح شدند تا بر آن سرمایهگذاری کنند و
آن را ارزشمند دیدند و سرانجام به دلایلی و از آنجاکه با نشر خاموش و آقای شمسالدین
سابقه همکاری داشتیم و قرار بر انتشار دیگر آثارم را داشتند، نشر خاموش این اثر را
منتشر کرد.
نکته
دیگر اینکه در ابتدا قرار بر این بود که نه تنها راجع به بیماریهای همگیر، بلکه
راجع به بلایای عمومی همچون سیل، زلزله، خشکسالی و قحطی و تبعات و زمینههایشان،
مدیریت آنها توسط حکومتها و مردم و گروهها و نهادهای گوناگون در طول تاریخ تا به
امروز هم مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به اینکه کشورمان به جز یورشهای پی در
پی که از شرق و غرب متوجه اش میشد و بسیار بنیانکن بودند در درون هم همواره از
خشکسالی، قحطی و زلزله و سیل و طوفان و بادهای موسمی که بدون مدیریت ثروت را به مصیبت
تبدیل میکنند، تجربههای زیادی دارد و ایرانیان علیرغم همه موانع و سختیها،
توانستند حوزه تمدنی شگفتانگیز و بالنده و پویا را بسازند و تاکنون هم پیوستگی تاریخی
این حوزه و کشور و دولت ایران ادامه یافته و مایه شگفتی بسیار ایرانشناسان و شرقشناسان
از قدیم شده، که راز این پیوستگی فرهنگی چیست؟
از ابتدای
طرح، قرار بر این بود که در مورد بلایای طبیعی هم کاری انجام شود ولی در میانه راه
متوجه حجم زیاد کار و به دنبال آن تعویق تحقق طرح، ما را بر آن داشت که به تلخیص
موضوعات بپردازیم. علیرغم اینکه یک مقاله از آقای دکتر شهرام جدیدیان گرفته شده
بود و آقای شاهملکی زحمت گفتوگو با ایشان را کشیده بودند و موضوع جالب خشکسالی
در دوره پیروز ساسانی، یعنی اواخر عصر ساسانی بررسی شده بود، از این قسمت صرفنظر
کردیم. شاید بتوانیم در آینده، هم موضوع کرونا و بیماریهای همهگیر و هم بلایای
طبیعی در اشکال دیگر را ادامه دهیم.
طرح
اولیه بر تهیه کتاب 200 یا 300 صفحهای بود، در صورتیکه اکنون 600 صفحه را شامل
میشود. علیرغم وجود کاستیها و نقائص، از ویژگی تنوع برخوردار است. مقدمه شتابزدهای
را نوشتم که بیشتر جنبه روششناختی و معرفتشناختی و بهنوعی رویکرد انتقادی به
وضعیت رشته تاریخ و بهطور کلی معرفت تاریخ در ایران کنونی دارد. امیدوارم در این
تلاش و تدوین خطا نکرده باشیم و اگر خطایی هست دوستان در رفع آن، ما را یاری کنند.
در
ادامه این نشست دکتر علیآبادی،مدیر کل دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها
ضمن
تشکر از بیانات نویسنده کتاب ، از آقای شاهملکی که در این حوزه کمک کرده بودند و
بهنوعی در تهیه و تدوین کتاب مشارکت داشتند، دعوت کرد تا دیدگاهشان را در این
زمینه اعلام نمایند.
پس از
صحبت های دکتر علی آبادی ، شاه ملکی ضمن تشکر از گفتار ارزشمند دکتر رحمانیان و
حضور دکتر خدیر گفت که: بنده سهم بسیار کوچک و ناچیزی در تدوین این کتاب و پژوهش
داشتم و این کتاب به کوشش دکتر رحمانیان و خانم دکتر حاتمی منتشر شده و من و دو سه
دوست دیگر افتخار این را داشتیم در کنار اساتید در تهیه پژوهش بیاموزیم.
بنده
بیشتر میخواهم در مورد ضرورت پرداخته شدن به این کار از دیدگاه تاریخی، چند نکته
را طرح کنم چراکه در مورد خود کتاب، استاد رحمانیان حضور دارند و کسی بهتر از
ایشان نمیتواند در این مورد صحبت کند. بحثی که همیشه دنبال میکنم و رفرنسهای
آنچه را که در داخل و خارج از کشور همچون آمریکا و ... این است که بحث کرونا جدی
نیست و مانند یک سرماخوردگی و ... ارزش چندانی برای پرداختن ندارد و در گذشته هم
بوده ولی فقدان رسانه، عدم برجسته
شدن موضوع را در پی داشته است.
نقش
رسانه در برجستهسازی بیماری کرونا تا آنجا پیش رفت که در اقصی نقاط دنیا با تئوری
توطئه به مطرح کردن بحث پرداختند. باید بگویم که این موضوعات تا به آنجا مهم است
که هزاران سال پیش داریوش هخامنشی میگفت: خداوند این سرزمین را از خشکسالی، جنگ و
دروغ حفظ کند. حال چرا اساتید تاریخ به این موضوع پرداختند؟ چون تاریخنگاران دست
به گزینش میزنند و معمولاً موضوعی را طرح میکنند که واجد اهمیت و ارزش باشد . در
سال 1399 چه موضوعی برجسته بود و موتور جهان را خاموش کرده بود؟ کرونا بود و وقتی
برمیگردیم، میبینیم که آیا فقط رسانهها در برجستهسازی دخیل بودند؟ سال 1384
موضوع آنفولانزای پرندگان دیده میشود و در مروری که بر نشریات آن زمان داشتم
متوجه شدم، خبرنگاران، مدیرکل محیط زیست، اخبار، همه از آنفولانزای پرندگان میگفتند.
شاید اگر بیهقی در این روزگار میزیست همین موضوع را در کتابش مینگاشت. پس فقط
این نیست که این موضوع گذرا بوده و رسانهها به برجستهسازی آن پرداخته باشند. خیر.
بسیار مهم بوده است. برای مثال در سالهای جنگ جهانی اول 1914 تا 1918 میبینیم که
علاوه بر آن دعای داریوش بر حفظ سرزمین ما از جنگ، دروغ و خشکسالی، قحطی و
آنفلولانزا هم آمده است. پس آن زمان هم موضوعی برجسته بوده است. در آن زمان که
تلگرام، اینستاگرام، خبرگزاریها نبودند، افراد درست به قلم آن زمان این موضوع را
پراهمیت دیدند.
سر
کلار مونت اسکرین، افسر انگلیسی در ایران، در گزارش و خاطراتی از آن زمان، آنچنان
آنفلولانزای شیوع یافته و اجساد انباشته شده در کوچهها را وحشتناک توصیف میکند،
که پس از این همه سال با خواندن آن موضوعات دچار ترس میشویم. یا سید محمد رضوی،
معروف به نواب وکیل، وکیل دوره سوم از یزد در مجلس شورای ملی همانطور که در کوچهها
قدم میزد، وقایع آن زمان را چنین نگاشته است: «قحطی و تب بود، هر فرد که از کوچه
میگذشت، بر هر قدمی، یا از مرده میگذشت و یا مرد و زنی که قریبالموت بودند.» وی
آرزو میکند: «خدا دیگر چنین روزی را نیاورد» و به این صورت از آنفلولانزا و تب و
بیماری اتفاق افتاده آن زمان میگوید. اعظام قدسی حاکم نطنز در خاطراتش بهگونهای
وحشتناک از موضوع آنفلولانزا صحبت میکند و میگوید: «مردم راه میرفتند و روی
زمین میافتادند و پیر و جوان روی زمین افتاده بودند. مادری را دیدیم که از فرط
قحطی، جنازهای را برای تغذیه فرزندانش ...» . یا فریدالملک در کتاب خاطرات فرید،
چاپ مسعود فرید، از آنفلولانزای اسپانیایی که میلیونها قربانی در اروپا گرفته، از
ایران هم روایتی دارد که: «قحطی آنچنان بود که بسیاری از دهات خالی از سکنه شده
بود و شهرها منظره رقتانگیزی داشتند.» باید گفت در آن زمان هم پرداختن به موضوع
در اولویت بوده است و موضوع قحطی و آنفلولانزا بسیار اهمیت داشته و فقط دست توهم
رسانهها و توهم توطئه در کار نبوده است. همچنین رساله خطی چاپ نشده از آن زمان
موجود است که عمده مطالبش پرداختن به موضوع قحطی و آنفلولانزا و ... است و روایت
میکند که «فقط در همدان روزی از سه هزار نفر از گرسنگی جان میدادند. در تهران
قیمت جو به 100 تومان، برنج 110 تومان، روغن خرواری 400 تومان و ... رسیده بود و
بیماری به جایی رسیده که اگر کسی زنده میماند، باعث تعجب بود.»
این
مقدمه را عنوان کردم تا بگویم اهل تاریخ وظیفه داشتند که به این موضوع بپردازند و
همیشه بحث بر سر این بود که باید مقداری از حادثه میگذشت و تاریخنگاران وارد
میدان میشدند. اما در حال حاضر در دل حادثه، اگر طبری یا بیهقی هم زنده بودند،
حتماً به موضوع به این مهمی که موتور جهان را خاموش کرده، میپرداختند.
حالا کرونا
هر دو وجه تاریخ 1 به معنی واقعهای که اتفاق افتاده و تاریخ 2 به معنی شرح و
تفسیر آن واقعه، را واجد است. یعنی هم خود رویداد و هم خود روایت است و باید گفت
چه کسانی بهتر از اهل تاریخ صلاحیت پردازش موضوع را دارند، تا از دل حادثه به آن
نگاه کنند؟ گروه ما و به خصوص بنده به عنوان کوچکترین عضو این مجموعه ادعایی بر
درست شنیدن همه اخبار و دسترسی درست به همه آمار را نداریم. اما با ملاحظه همه
اسناد موجود مدعی هستیم که روشمند کار کردیم. فلسفه تاریخ و روش کار را به کار
گرفتهایم. ما دیگر همدوره امیرکبیر نیستیم که مثلاً رضاقلی خان هدایت و لسانالملک
سپهر که مینوشتند که امیرکبیر سکته فرمود یا ورم کرد و واقعیت را به گونهای نمیگفتند.
یا زمان کشته شدن داور سکته قلبی را بنگارند و برای مدرس در گزارش پزشکی، مرگ وی
را، تنگی نفس اعلام کنند. توجه به علم تاریخ عصر حاضر سعی کردیم روشمند وارد موضوع
شویم، شاید همه چیز را ندیده باشیم اما صادقانه نوشتیم و آن چیزی را که در انظار
عموم و دنیا بوده ثبت و ضبط کردیم و امیدواریم مباحث نظری را به وجود آورده باشیم
و رهیافت رویکرد میان رشته، به وجود آمده باشد تا علم تاریخ هم وارد میدان شود. فکر
میکنم خواندن این کتاب در اتخاذ تصمیمات مناسب سیاستمداران، روزنامهنگاران، مردم
عادی، ستاد مبارزه با کرونا و ... مفید باشد.
در
ادامه نشست دکتر گیتا علیآبادی افزود:
تاریخ
همیشه آموزنده و حاوی تجربیات به جا مانده از گذشته برای آیندگان است. و در بسیاری
از موارد آموزهها و مطالبی دارد که در برطرف کردن معضلات و مشکلات جوامع مؤثر
است.
پس از
مدیر کل دفتر ،دکتر خدیراضافه نمود:
معمولاً
معرفی و نقد این قبیل کتابها، همیشه با رونمایی کتاب و حضور مخاطبی که کتاب را
تهیه کرده همراه است، که هم برای ناشر منفعت دارد و هم برگشت و بازتاب رسانهای
خواهد داشت که کرونا این ویژگی را از این جلسه گفتوگو سلب کرده است. اما فکر کردم
اگر کرونا نبود، این کتاب هم نبود و وجه پارادوکسیکالی به وجود آمده و این روش
رونمایی را پیش آورده است و امیدوارم با پایان یافتن کرونا بتوانیم با رونمایی کتاب
در حضور مخاطبان، این کتاب ارزشمند و متنوع که مجموعهای از کارهای فاخر برجستهترین
پژوهشگران تاریخ است، به معرفی کتاب به نحو شایسته بپردازیم. چون معتقدم چاپ این
کتاب تاریخی، در این برهه خاص، یک تحول و نقطه عطفی است. در هر صورت شاید با اتمام
این بحران و اجرای برنامه حضوری و تهیه کتاب برای مخاطبان، در آینده، بهتر بتوان
نام تاریخ را به شکل سنتی بدان اطلاق کرد و نقطه پایانی بر روایت این وقایع گذاشت
و بررسی جامعتری ارائه کرد.
بعد از
چاپ شماره 2 فصلنامه روزنامهنگاری و درخواست مطلبی در مورد روزنامهنگاری و کرونا
در شماره سوم از من، در تابستان، به ارائه موضوعی پراختم که تا حدودی به بحث کتاب
مربوط است و در آن مطلب اشاره کردم که: مهمترین آفت کرونا برای روزنامهنگاری این
است که خود کرونا پدیدهای ناشناخته است و روزنامهنگار فعلاً چیزی برای ارائه در
چنته ندارد و بیشتر به پیامدهای فاجعه و گزارشهای خانواده قربانیان و سوگواریهای
غریبانه و خاموش پرداخته میشود و همواره گفته شده که روزنامهنگار با واقعیتها
سر و کار دارد. از روزنامهنگاری در دوره کرونا، کار خاصی جز نقل آمارهای رسمی و
اطلاعاتی که دائماً تکرار و گفته میشود، برنمیآید. اما در عهد پساکرونا، روزنامهنگاری
و روزنامهنگاران در جلوههای گوناگون رسانهای حرفهای فراوانی برای گفتن دارند.
چرا که جهان با کرونا در حال پوستاندازی است و کار روزنامهنگاران در فردای کرونا
روایت همین پوستانداختن است. حال اتفاق جالب این است که کاری که روزنامهنگاران باید
در دل حادثه انجام میدادند و آن را به پساکرونا و فردای کرونا محول کردند را دوستان
تاریخدان با چاپ این کتاب انجام دادند و ما را غافلگیر کردند. زمانی که کار را به
فردای کرونا موکول کردیم و فقط به نقل قول و روایت و توصیه در زمان فعلی بسنده
کردیم، در اتفاقی جالب کتابی از دل حادثه برآمد. تلقی من به عنوان کسی که در رشته
تاریخ تحصیل کرده و حدود 25 سال در نشریهای به صورت مرتب اتفاقات روز را به صورت
هفتگی تحلیل میکنم، هیچوقت فکر نکردم که الان در حال نگاشتن تاریخ هستم. همیشه
فکر میکردم، چه بسا این مطلب به مثابه یک سند مورد تحقیق و استناد مورخین قرار
گیرد. البته شاید به این دلیل باشد که کار روزنامهنگاری را بدون این نیت انجام میدهم.
نکته اصلی را از کلمه تاریخ کرونا شروع میکنم. تصور و تلقی عمومی این است که به
تعبیر یکی از نویسندگان محترم، شاید آقای دکتر رحمانیان، تاریخ به زمانی اطلاق شود
که گرد و غبار آن واقعه فرو نشسته باشد و رخداد به تمامی رخ نموده باشد، آنگاه
مورخین بر اساس اسناد و مدارک به ثبت خواهند پرداخت و جواب این مهم را در کتاب
گرفتم آن جا که تعبیر زیبای تبدیل پرسش به پرسمان مطرح میشود. ولی چون احتمال
دارد، این برنامه بعداً ثبت و پخش شود و قصد انعکاس آن، در تارنمای عصر ایران را
داشته باشیم، تصور میکنم نه تنها برای مخاطبان عادی بلکه برای کل مخاطبان کتاب،
حتی کسی که به جلد کتاب در باغ کتاب یا در انتشاراتی خاص نظر میافکند، تناقض
ایجاد کند. برای مثال تصور کنید که ساعت 2 بعدازظهر است و گوینده خبر بخش 14 سیما
اعلام میکند که بر طبق اخبار اعلام شده لحظاتی پیش از سوی سخنگوی وزارت بهداشت، اعلام
شد که 225 نفر از هموطنان ما در 24 ساعت گذشته فوت، یا 7000 نفر مبتلا شدند و یا
این تعداد در بخش مراقبتهای ویژه هستند. یعنی موضوع کاملاً جاری است و در ذهن
مخاطب این پرسش شکل خواهد گرفت که برای یک موضوع جاری چگونه میتوان تاریخ نوشت؟
اگر بخواهیم تصویرسازی کنیم، برای مثال در فروردین 1360، در اوج جنگ ایران و عراق،
کسی تاریخ این جنگ را بنویسد. حال باید بگویم در کتاب به این پرسش، پاسخ داده شده
است و من هم به شخصه پاسخ خودم را گرفتهام. از این منظر که بزرگان تاریخ دادند
که «تاریخ امر حی و حاضر است، تاریخ الزاماً به زمان ماضی و سپری شده نیست، مربوط
به امر حی و حاضر، امر روزمره است. تاریخ به منزله متن نوشتنی و متن باز است و
مورخ،باستانشناس نیست» اما برای اینکه به زبان سادهتر و رسانهایتر پاسخ داده
شود، جناب دکتر رحمانیان یا جناب آقای شاهملکی بعد از عرایض بنده بفرمایند که آیا
تصور نمیکنند که انجام این امر، وظیفه روزنامهنگاران تاریخخوانده است؟ یعنی
آقای شاهملکی که روزنامهنگاری را بهصورت حرفهای انجام نمیدهند ولی دستی در رسانهها
دارند و در رشته تاریخ هم صاحبنظر هستند، این کار را در ابتدا با روزنامهنگاری و
انعکاس در نشریات انجام میدادند، البته این کار رسانهای یک بخش تلگرامنوشته است
که بعد مورخین بر اساس اسناد به گردآوری آن پرداختهاند. حرفم این است که برای
مثال آیا هنوز با توجه به وفور حدس و گمان میتوان عملکرد دولتها در قبال واکسن
را ارزیابی کرد و در کار گنجاند؟ برای مثال شب گذشته خبری با عکس فتوشاپ شده منتشر
شد که چهارنفر داوطلب واکسن فایزر دچار فلج موقت شدند که در حال بررسی صحت و سقم
خبر هستند و برای من رسانهای که تصور میکردم باید تا پساکرونا صبر کرد، خودم و
همکارانم را سرزنش خواهم کرد که مورخینی که به امر ماضی میپردازند دست به کار
شدند و بیکار ننشستند و ما روزنامهنگاران که باید به امر حال بپردازیم، صبر کردیم
تا پساکرونا بیاید. در اینجا پارادوکسی است که در تورق کتاب و مطالعه دقیق بخشهای
آن، شخصا پاسخ سوال را یافتم ولی توضیح فنی و تخصصیاش از زبان جناب آقای شاهملکی
و جناب آقای دکتر رحمانیان بسیار مفیدتر خواهد بود و اینکه کتاب میتواند، موضوع
کرونا را که امری است جاری و هنوز به تاریخ تبدیل نشده و 52000 نفر فوت شدند و
امیدواریم تمام شود و شاید تا یکسال دیگر ادامه یابد، و اتفاقاتی که بعد از این رخ
خواهد داد، مرجع قرار گیرد؟ یا جلد دومی در کار باشد؟ بهطور خلاصه چون موضوع بحث
کرونا است، تاریخ معمولا یک فاصله به وجود میآورد. حتی در استناد به موارد بررسی تاریخی
آقای مجید تفرشی در انگلستان، گذشت 30 سال را لازم میدانند. یا اسناد آزادنشده کودتای
28 مرداد بعد ازگذشت 68 سال. حال سوال این است که آیا دوستان مورخ بر اساس اسناد و
مطالعات و مدارک کار کردهاند یا مجموعهای از نظرات را کافی دانستند؟ اگر اسناد
است، هنوز خیلی از اسناد درست نیست. این پرسشی است که با جستاروجود در کتاب به
جواب آن رسیدم و اگر کسی پرسید میتوانم به شکل رسانهای پاسخ دهم ولی دوست دارم
از زبان دو بزرگوار به صورت تخصصی بشنوم.
دکتر
علیآبادی :
با
توجه به اینکه به سختی کتاب را یافتید و توانستید تورقی کنید، بهنظر میآید بعضی
از موضوعات همچون کرونا ابعاد بسیار گستردهای دارد و شاید این ظرفیت ورود مورخین
را لازم کرده است.
جناب
آقای رحمانیان در این زمینه و موارد دیگر منتظر شنیدن نفطه نظراتتان هستیم.
دکتر
رحمانیان:
مسائل
پراهمیتی توسط جناب آقای دکتر خدیر مطرح شد. به ویژه در پیوند با کار روزنامهنگاران
بهعنوان کار میانرشتهای روزنامهنگاران تاریخنگار، روزنامهنگاری مورخانه یا
مورخان روزنامهنگار این مسائل بسیار مورد بحث است، ظرفیت جلسه چنان نیست که
بخواهیم همه مباحث را مطرح کنیم و حل و فصل آن تا صد یا دویست سال دیگر هم امکانپذیر
نیست. در مقدمهای که بر کتاب نوشتم گمان میکنم پاسخ به این مباحث و بعضی از پرسشهای
آقای خدیر داده شده و به این معنا که اعلام موضع شده نه پاسخ کاملاً قانعکننده.
بعضی از این مسائل قابل حل و فصل مطلق به
معنای عام کلمه نیستند و نمیتوانیم نتیجهگیریای داشته باشیم که همه را قانع کند
و همه تسلیم و راضی شوند. در علم بهطور کلی و علوم انسانی و به ویژه تاریخ،
اختلافنظر یک امر کاملاً طبیعی و ذاتی است. بنابراین قرار نیست که موضعی که اعلام
میشود همه را راضی کند بلکه قرار است همه را نسبت به موضع ما آگاه کند که در
مقدمه به تفصیل به این موضوع پرداخته شده است.
نکتهای
را که مخاطبان این اثر باید متوجه باشند، کتاب، درآمدی بر تاریخ کرونا است، نه
تاریخ کرونا یا تاریخ بیماریهای همهگیر. مقدمه و درآمد و دیباچه است. صرف فروتنی
و شکست نفسی بنده و دستاندرکاران چون آقای شاهملکی، دوستان و استادان رشته تاریخ
یا غیر آن، به عنوان استادان نقد ادبی، روانشناسی، جامعهشناسی و رشتههای دیگر،
هیچکدام ادعای نوشتن تاریخ کرونای جامع و کامل و ارائه روایت کاملاً روشمند و
مستند در گفتارشان بهطور خاص در مجموعه و اکنون ندارند.
بنابراین
این کتاب به نوعی فراخوانی به کار در این عرصه است. دعوتی است به منفعل نبودن و
کار را به فردا موکول نکردن. حتی در مقدمه تعبیر فرداافکنی را بهکار بردم و حدود
16 سال است که این تعبیر را ساختم و در حال نوشتن کتاب، درباره این پدیده هستم.
فرداافکنی به گمان من، یک بیماری بسیاری خطرناکتر از فرافکنی است. به معنی اینکه
همیشه تعلیق کنیم به فردایی نسیه، که هیچ وقت نمیآید، اکنون زندهام و فردا معلوم
نیست و مرگ به خاطر بحران کرونا در خانه هرکس ،هم در میزند، هم پر. امروز میتوانم
کاری انجام دهم و فردا هم اهالی فردا کارهای خودشان را خواهند کرد. باید از موضوع
انفعالی به در شوم و ببینم امروز بر حسب دانش و فهمی که دارم، چه میتوانم راجع به
کرونا بگویم. آن چیز یا کاری که میتوانم انجام دهم، اکنون میتوان انجام داد.
فردا، کار فردا را میطلبد. پنجاه یا صد سال بعد کاری که بنده انجام دادهام،
انجام نمیشود. ما در دل حادثه، گونهای رخداد را روایت میکنیم که در تعبیر به
کار برده شده در مقدمه روایت رخداد است و آن رخدادی است رخنما و این موضوع بسیار
اهمیت دارد. رخدادی تلقی کردن روایت، رخدادی دانستن تفسیر که بحثی پراهمیت در
هرمونوتیک است، در روششناسی علوم انسانی بهویژه اگر در تاریخ، محور قرار گیرد،
رخداد روایتی که امروز میتوانیم رقم بزنیم، با انفعال ما رقم نمیخورد، فردا کسی
که در افق، بینش و زمانه دیگری قصد روایت دارد، فعل خودش را انجام خواهد داد و رخداد زمان خودش را رقم خواهد زد.
بنده
سالها است، در تقسیمبندی تاریخ 1 و 2 که آقای شاهملکی به آن اشاره کردند،
تجدیدنظری انجام دادم و تکلمهای وارد کردم و به وجود تاریخ 3 هم اعتقاد دارم.
یعنی تاریخ 2، تاریخ 1 هم هست. چرا؟ چون از جنس هستی و صرفاً از جنس روایت، معرفت،
گزارش و پژوهش نباید تلقی شود و نکته دیگری هم سعی میکنم که کوتاه مورد تدقیق
قرار دهم که بنده ادعایی در مقدمه مطرح کردم که بر اساس آن، این حرکت صورت گرفته و
سعی بر آن است که تبدیل به یک پرسمان، Problematic و
معضل علمی شود و آن این است که معتقدم یک ادراک خاص به نام ادراک مورخانه داریم به آن معنی که یک مورخ و
معلم تاریخ که رشته تاریخ تدریس میکند و به پرورش دانشجو میپردازد و کار آموزشی
طولانی مدت دارد و حدود چهل سال تاریخ خوانده و تحقیق کرده و نوشته و آموزش داده،
مثل خانم دکتر اتحادیه که یک استاد پیشینهدار و توانمند و محقق هستند یا همچون تورج
اتابکی، که استادی است بینالمللی و آثارش در زبان انگلیسی مرجع و شاخص آن عرصه
است مانند تاریخ فرودستان که بارها توسط دانشمندان جهان مورد ارجاع قرار گرفته
است. یا آقای دکتر سیدهاشم آقاجری چندین دهه در خواندن، تحقیق، تدریس تاریخ در
دانشگاههای تهران، آمستردام، تربیت مدرس، فعالیت داشته است. بنده حقیر 28 سال
سابقه تدریس در دانشگاههای گوناگون کشور در سطح و مقاطع مختلف بحثهای فلسفه، تاریخ
و روششناختی را دارم و دائماً تدریس میکنم، مینویسم، تحقیق و مطالعه میکنم. از
دوستان و مخاطبان این برنامه میپرسم که در مقدمه و تلگرامنوشتهها، سخنرانیها،
مصاحبهها، مقاله و گفتارهای مطرح شده پیشین، آیا چنین افرادی دانش، بینش، نگرش،
معرفت، دریافت و ادراک ویژهای به دست نخواهند آورد؟ بعد از سی سال نگارش و تدریس
تاریخ نباید درک متفاوتی با جامعهشناس، روانشناس، فرد عادی و عامی، روزنامهنگار
و ادیب داشته باشد؟ پس دانش وی چه خاصیتی داشته؟
تاریخی
که در منش، عمل، شخصیت و character فرد خواننده تاریخ، تاریخپژوه، مدرس تاریخ
مؤثر است. و مسئله پراهمیتی است که بافت روحی و روانی را تحت تاثیر قرار میدهد.
برای مثال تأثیرات شیمی، فیزیک بر منش فرد محقق به نسبت تاریخ، بسیار کمتر است. پس
اگر ادراک، فهم، دریافت، تخیل، توانایی مورخانه داریم تواناییاش قرار است چه
زمانی بهکار بیفتد؟ 40 یا 50 سال بعد؟ شاید حضار بگویند که پژوهشی که به درد زمان
حال نمیخورد و از اکنون و مصیبتها و بلاهای فعلی نمیتواند پرسش کند و به فهم و
روایت تبدیل شود، مثمر ثمر نیست. تعلیق در کار و کنش مورخانه بسیار خطرناک است و
باعث پرداخت هزینه بیشتر میشود.
بهعنوان
شاگرد کوچک تاریخ و به دور از اتهام اظهار فضل، ادعا و خودبزرگبینی که از طرف
دوستان، شامل حال ما شده و نسبت کتابسازی، لفاظی و ادعا را دادهاند، باید عرض کنم
که بیش از 30 سال راجع به مسائل تاریخ ایران و جهان اسلام پژوهش کردهام. راجع به
مشکلات و بحرانها، نظرگاه یافتم و چارچوب تحلیلی ساختم و بحرانها را به حوزههای
عقلانیت، مدیریت، معیشت یا اقتصاد، هویت و شخصیت و منش و اخلاق تقسیمبندی کردم و
معتقدم مشکلات و بحرانها را بدون تاریخمندی و البته با رویکرد چندرشتهای و میانرشتهای
نمیتوان درک کرد. نکته پراهمیت این است که در حال حاضر از نظر معرفتی، فکری،
فلسفی در همان بعد عقلانیت و معرفت گرفتار یک کمسوادی و حتی میتوان گفت بیسوادی
تاریخی هستیم، یعنی تصمیمسازان، بزرگان، سیاستگذاران و مدیران ما انگار حس
استغنای عجیب و غریبی نسبت به تاریخ و دانش تاریخی و آگاهی تاریخی دارند و چون از
تاریخ بیاطلاعاند هزینه بسیار برای کشور بهوجود میآورند.
تاریخ
ندانستن مردم، بزرگان و مدیران یک کشور فوقالعاده آسیبزا، آفتزا، خطرناک و
هزینهساز است. من نمیگویم همه علامه تاریخ شوند ولی یک سواد حداقلی تاریخی برای
هرکس لازم است. چرا دانشگاههای ما گرفتار مشکلات مدیریتی هستند؟ در این 30 سال
سابقه در دانشگاه به عینه شاهد مشکلات مدیریتی هستم. در مقدمه اشاره کردهام که
مصیبت، مشکل کرونا، نیست. بلکه بیماری زمانه است و فقط بیماری کرونا را نداریم
بلکه، بیماریهای اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی کشندهتر از کرونا داریم. و
بهتر است بیشتر به انبوه مصیبتها، مصائب و گرفتاریهای دیگر بپردازیم. در این
میان مورخ کجاست؟ قرار است 100 سال بعد تحقیق کند؟ یا راجع به 100سال پیش تحقیق
کند؟ ذات دانش تاریخ این است، که روایت و فهم مورخ در فهم اکنون تأثیر دارد. باید
قلم مورخانه را، قلمی دید که در حوزه آگاهی مؤثر است، به گونهای که فهم و روایت
مردم کنونی را تغییر دهد. وقتی میبینم که روایتی در رابطه با رضاشاه، محمدرضاشاه،
ناصرالدین شاه تولید میشود و بحث حافظه تاریخی، درک تاریخی مردم به میان میآید و
فهم مردم از گذشته را تغییر میدهد و دگرگون میکند و به هر شکل روایت دیگری
جایگزین میشود، رفتار مردم هم تغییر میکند. کردار و کنش مردم هم به درجات، در
حوزههای گوناگون تغییر میکند. مردمی که آگاهی و سواد تاریخی بهتر و بیشتری دارند
و روشنگری تاریخی بیشتری بر آنها شده، ادراک مورخانه در جامعهشان فعال و نقشآفرینتر
است، بهطوری که کنش متفاوتی نسبت به مردمی که سواد، فهم و آگاهی تاریخی ندارند یا
دارای سواد تاریخی ضعیف و غلط و پرکلیشهاند، خواهند داشت.
بنابراین
کتاب «درآمدی بر تاریخ کرونا و بیماریهای همهگیر» را باید درآمدی بر کل بدبختیها
و تاریخ مصیبتبار دانست. این کتاب دعوتی برای خروج از حالت معطل و تعلیق و ورود به
تلاش برای اکنون است، تا دانش و فهم، دریافت، تجربه و تواناییها، در حل مسائل و
معضلات کنونی کشور و جامعه بشری، کاربرد یابد. همانطور تاکید کردم که اولاً این
کار پیشنهاد شده، کاری خاص از بین انبوه کارهایی است که مورخان قادر به انجام آن
هستند. مورخان قرار نیست فقط به یک سنخ
کار بسنده کنند و این کار ما جلوی کار مستندسازان تاریخی 40 سال بعد را نمیگیرد.
بنده روایتی را انجام میدهم ضمن اینکه اسناد طبقهبندی، درجهبندی، دستهبندی و
گروهبندی دارند و همه آنها دولتی و آرشیوی نیستند. بخش مهمی از آنها همین مواردی
است که در حال حاضر موجود و در دسترس است و اتفاقا وقتی مورخ روی اینها کار و بحث
نکند و به صدا درنیایند، یا نابود میشوند یا از دسترس خارج میشوند. تلاش برای
گردآوری، طبقهبندی اسناد مربوط به کنش فعالانه، مورخانه و هوشمندانه در لحظه ،
اکنون مفید خواهد بود. نکته دیگر مربوط به کارهای چندرشتهای، بین رشتهای و میانرشتهای
و فرارشتهای است که باید انجام گیرد. بنده بهعنوان مورخ قرار نیست همه کارها را
انجام دهم. قرار است در همافزایی، همکاری و شرکت در بحثهای روانشناسان، جامعهشناسان،
استادان ادبیات، انسانشناسان و استادان رشتههای گوناگون به تأثیر خاص ترکیب این
دانشها، بینشها، نگرشها هم پرداخته شود. چرا که این مهم به ایجاد یک سینرژی میانجامد
که در رشتهها به تنهایی وجود ندارد. اجمالاً مطلع هستم که در مدیریت بحرانهای
کشورمان، همچون دیگر مدیریتها و بسیاری از نهادهای دانشگاهی، مؤسسات پژوهشی و
آموزشی زیر سلطه تکنوکراتها و متخصصان علوم پایه، فنسالاری در ایران حاکم شده است.
برای مثال فردی پزشک در حوزه سیاست خارجی بهراحتی به ارائه برنامه، نظر، تحلیل میپردازد
و متوجه نیست که علوم سیاسی، یک دانش پرقدرت، عمیق، روشمند و کارآمد است و فردی که
قصد دارد در حوزه سیاست خارجی کشور نظر بدهد باید در این حوزه و رشتههای مرتبط مطالعه
داشته و دانش آموخته باشد و از متخصصان مواردی شنیده و خوانده باشد. مدیریت
دانشگاهی ما در بسیاری از موارد یا دانشآموخته شیمی یا مهندس عمران یا مهندس
مکانیک یا مهندس برق یا فیزیک یا رشتههای دیگر هستند و صدای متخصصان رشتههای
علوم انسانی، بهویژه اهالی تاریخ به جایی نمیرسد و کمتر مورد توجه قرار میگیرد
که بخشی از آن به دلیل تعلیق مورخان است و این وضعیت برای کشورمان هزینههای سنگین
ایجاد کرده است. مدیریت فنسالاران و متخصصان پزشکی باید در حوزههای تخصصی خودشان
به گونهای محدود شود که در حوزههای فرهنگی، معرفتی، فلسفی، تاریخی دخالت نکنند.
اشکال ندارد، گروهی برای تفنن علاقمند به مطالعه تاریخ هستند. برای مثال پزشک
علاقمند به تاریخ میتواند به گونهای روشمند و محتاطانه در این زمینه مطالعه
داشته باشد، نه اینکه جانشین مورخ شود و روایتش بر اذهان تصمیمسازان و سیاستگذاران
و سران کشور غالب شود و به جای مشورت با مورخان و متخصصان، از پزشک مشورت گرفته
شود. مگر بنده به صرف خواندن دو یا سه کتاب پزشکی میتوانم دارو تجویز کنم؟ چرا
اجازه میدهیم انبوه نهادهای کشور از مشاوران تاریخدان و علوم انسانی خالی باشد؟
با بررسی ستاد مدیریت بحران بهویژه کرونا و زلزله و اکثر ستادها متوجه میشویم که
محورها و تصمیمسازیهایشان، اهالی رشتههای مربوطه هستند. مسئله بحران کرونا یک
مسئله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است و یک مسئله صرفاً پزشکی نیست. رئیسجمهور
ما، سه ماه پیش از عدم رعایت پروتکل توسط مردم انتقاد میکند، ولی اینکه چرا رعایت
نمیکنند، یک امر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی است و مردم از عدم رعایت خود
رئیسجمهور هم یاد میگیرند و به مصداق الناس علی دین ملوکهم میشوند. یاد بگیریم
تاریخی ببینیم و مسائل را یک سویه مطرح نکنیم. تاریخ کرونا، دعوت به تاریخ فعال
شدن علوم انسانی و تاریخدان، تاریخفهم، تاریخپژوه و بهویژه متخصصان تاریخ در
عرصه پرداختن به همه بلاها و مصیبتها و گرفتاریها و بیماریها، کاستیها و
ایرادها است، نه فقط بحران کرونا.
دکتر
علیآبادی:
دیدگاههایی
که مطرح کردید، بسیار صحیح است که با توجه به موارد مذکور، باید در بعضی از نکات
تجدیدنظر شود.
شاهملکی:
با
توجه به کامل بودن سخنان دکتر رحمانیان، برای افزودن چیزی نمیماند. ضمن تایید
صحبتهای ایشان، در جواب پرسش جناب خدیر باید عرض کنم که نوشتن از امروز یک وجه
دوسویهای هم دارد.
همانطور
که در مثالها گفتم، حدود 150 سال پیش که موضوع امیرکبیر، داور و مدرس را نوشتند،
اگر میخواستیم صرفاً به همان موارد استناد کنیم، با این اندیشه که چون در دل
حادثه و نزدیکتر به موضوع بودند پس مستندترند، به گزارش اشتباه میرسیدیم چرا که
فورموجی حدود 100 سال بعد اظهار میدارد که امیرکبیر سکته نفرموده و اتفاق دیگری
بر وی پدیدار شده است. پس ممکن است که ما با آزادسازی اسناد و ... روبهرو نباشیم
اما وجه مهمتر آن است که شاهد ماجرا هستیم. دکتر رحمانیان در مورد اسناد به نکته
مهمی اشاره فرمودند که همه اسناد طبقهبندی شده نیست و اگر در آن لحظه در نظر
گرفته نشوند، مغفول میمانند. ما در واقع رهیاب پرسمانی ایجاد کردهایم. زمانی از
اساتید خود میشنویم که وقتی قرار است به نگارش کتابی بپردازیم، برای مثال در مورد
نادرشاه، دیگر فکر نکنیم که میخواهیم حرف را تمام کنیم و 10 سال بهطول بیانجامد،
بهتر است که هر کس سخن خود را بنویسد و نفر بعدی بر آن داده چیزی بیافزاید. مورد
دیگر پرداختن روشمند به اکنون است. همانطور که غربیها خیلی قبل از ما فلسفه تاریخ
را با روشمند کردن، نظریهپردازی در تاریخ و ... شروع کرده بودند، ما هم قصد
داریم آرام آرام سنت پارادایم طبری و تاریخنگاری سنتی را کنار بگذاریم، با روش
سراغ این موضوع رفتیم. هر کدام از گفتارهای این کتاب در عین جدید بودن، پاسخ نو به
پرسشهای نو هستند. دیگر این مسائل نیست که سلطان محمود چرا به هند لشکرکشی کرد و
نادرشاه دنبال چه بود؟ پرسشهای نو مطرح و پاسخهای نو داده شده است. برای مثال در
کتاب گفتوگویی با دکتر مرتضی نورایی در باب تاریخ شفاهی همانطور که آقای دکتر
رحمانیان فرمودند، این کتاب وجوه مختلف دارد از عصر باستان، مقاله دکتر جلیلیان و
آقای دکتر اتابکی در خارج از کشور موضوع بدیعی را مطرح کردند و جناب آقای دکتر
رحمانیان مقدمهای بسیار رهگشا نگاشتند. آقای دکتر آقاجری و دکتر اتحادیه بزرگترین
اساتید تاریخ کشور در تدوین موضوع همکاری داشتند. در همان گفتوگو دکتر نورایی در
مورد تاریخ شفاهی اگر فقط همان پرسشهای نو مطرح میشد، علیرغم اینکه کل کتاب مفید
و باارزش است، پاسخهای نو دکتر نورایی آنچنان چراغ راه سیاستمدان میشد که اگر
بزرگان کشور در ستاد کرونا مطالعه میکردند، به نحو دیگر تصمیم میگرفتند. برای
مثال عنوان آن گفتوگو این است که موازی با کرونانامه میتوان بحراننامه تألیف
کرد. یعنی آنقدر بحرانها پیاپیاند که خبر جدید خبر قبلی را میخورد که آقای خدیر
به عنوان استاد رسانه، بهتر به این موضوعات واقفاند. همانطور که طبری روزگار خود
را نوشته است، در طول تاریخ مورخانی بودند که از زمانه خود هم مینوشتند. حال بهعنوان
شاهد آن زمان، تا چه اندازه امین و صادق و به حادته نزدیک باشند، همانطور که ما
در دل حادثهایم، بسیار اهمیت دارد. یکی دیگر از موضوعات مهم و مورد توجه، منابع و
نسبت آن مورخ و نویسنده با حادثه است. در دل حادثه است یا دور از آن. برای مثال
حادثه در سمرقند اتفاق افتاده و ایشان در آناتولی در موردش نوشتهاند؟ باید بگویم
بزرگان و دستاندرکاران تألیف کتاب شاهد بحران کرونا در جامعه فعلی بودند.
دکتر
خدیر:
در
ابتدای عرایضم، اظهار داشتم که جواب پرسشهایم را از مقدمه دکتر رحمانیان در کتاب
گرفته بودم و قصدم این بود که با زبان روشن و صریحتر ازایشان برای دیگر مستعمین و
افرادی که فقط به دیدن عنوان کتاب بسنده میکنند و مقدمه را نمیخوانند، موارد
تبیین شود. نکتهای که قصد دارم در مورد کتاب عنوان کنم، این است که همانطور که
اهالی تاریخ در این کتاب خودی نشان میدهند و با یک کنش غیرمنفعلانه و بر خلاف
تصور عام که به عمد یا سهو تصور میکنند کار مورخ دور نشستن و از گذشتهها گفتن
است و از چگونگی صحه گذاشتن بر بررسی اسناد سؤال میکنند، این کتاب حتی برای مورخ
50 سال بعد هم سند است. جا دارد مرکز مطالعات با تهیه کتاب و در اختیار اساتید
قراردادن کتاب، به معرفی بیشتر آن بپردازد.
معتقدم
روزنامهنگاری کاری میانرشتهای است، چرا که بنده تحصیلات دانشگاهیام در زمینه
روزنامهنگاری نیست ولی با مطالعه و تجربه مدت 30 سال است که مینویسم و این کتاب
میتواند شاهدی باشد بر این مدعا، که روزنامهنگاران بینیاز از رشتههای دیگر، بهخصوص
تاریخ نیستند و تصور نکنند که پرداختن به این موضوع خاص صفحه تاریخ روزنامه است. اگر
دفتر مطالعات در جاهای مختلف به برگزاری کارگاه روزنامهنگاری با حضور افرادی
همچون آقای دکتر رحمانیان که در بطن جامعه حضور دارند، بپردازد، روزنامهنگاران را
در تدوین گزارشهای تقنینی، با مطالب بهتر، یاری خواهد کرد. همانطور که در ابتدای
بحث اشاره کردم این کتاب از این حیث که انتظار داشتم ما روزنامهنگاران چنین ویژهنامههایی
را چاپ کنیم، غافلگیرمان کرد و زمانی که روزنامهنگاران منتظر اتمام اتفاق بودند،
تا دست به کار شوند، پژوهشگران بیکار ننشستند و علیرغم اینکه تصور میشد در خانه
هستند و درگیر کار تدریس، به تدوین روایتهای تاریخی روز مشغول بودند. امیدوارم دفتر
مطالعات رسانهها به عنوان یکی از اجزای معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد که کار
تبلیغی ستاد کرونا را بر عهده دارد، این کتاب را در اختیار مدیران قرار دهد و
روزنامهنگاران از مطالب ارزنده تاریخی آن بهرهمند شوند.
علمی
بودن این جلسه شاید این اشاره را برنتابد. ولی علیرغم زحمتهای گروه نشر نباید
انتظار داشت در شرایط فعلی مخاطب عام یک کتاب 150 هزار تومانی را بهراحتی تهیه
کند. باید از طریق نهادها و موسسات همچون کتاب
آقای شیرعلینیا که علیرغم قیمت بالا به چاپ هشتم و نهم رسید، شاهد چاپ بیشتر این
کتاب باشیم. به دور از هرگونه نفع شخصی و تبلیغ، توصیه میکنم، نهادها، کتابخانهها
و مؤسسات نسبت به ناشر و نویسندهها هم ملاحظاتی داشته باشند و به حمایت از شخصیتهای
علمی مظلوم جامعه بپردازند. اگر کتاب در برنامه کتاب باز آقای سروش صحت، با حضور
آقایان دکتر رحمانیان و شاهملکی معرفی شود، بسیار عالی است. به این ترتیب صدا و
سیما به جای پخش اخبار تکراری قابل پیشبینی در معرفی کتابی با موضوع بسیار نو نقش
برجسته ای پیدا خواهدکرد.
امیدوارم
این کتاب برای شخص رئیسجمهور، رئیس سازمان صدا و سیما این مهم را یادآور شود که
میتوان به کرونا نگاه دیگری داشت. سال 59 بعد از حدود چهار ماه از درگذشت سهراب
سپهری یعنی مهر 59 با وجود فقدان امکانات و وجود افکار باز در کتاب درسی، شعر صدای
پای آب چاپ شد، از این روی به آقای وزیر آموزش و پرورش و همکارانشان که به دستکاری
متون آموزشی میپردازند توصیه میکنیم به جای تسلیم ذهنیتها بودن به رهایی از
ذهنیتها روی بیاورند و بخشی از این کتاب که متناسب دانشآموزان است را در متون
درسی تاریخ و فارسی بگنجانند. همانطور که اشاره شد بخشهایی از نگارش کتاب به عهده
استادان نقد ادبی بوده که لازم است از حاشیه به متن بیاید و بنده به سهم خود با
رسانه محدودی که در اختیار دارم، از هیچ کمکی دریغ نخواهم کرد و امیدوارم رسانههای
دیگر هم، در صورت نقل از کتاب، با ذکر منبع به معرفی بیشتر کتاب بپردازند.
دکتر
علیآبادی:
جناب
آقای دکتر رحمانیان، در حالحاضر از منظر تاریخی دنیا به قبل از کرونا و پس از
کرونا تقسیم شده است، پس از اتمام کرونا، چه تاثیری از لحاظ تاریخی در کل جهان
پدیدار خواهد شد و آیا میتوانیم تقسیمبندیای داشته باشیم که در سالهای بعد به
آن استناد شود و برحسب آن به روایت وقایع و اتفاقات پرداخته شود؟
دکتر
رحمانیان:
از
برنامه و سخنان پربار شما، جناب آقای خدیر و آقای شاه ملکی شخصاً بسیار آموختم و
از این پرسش بسیار خوب شما خیلی سپاسگزارم.این پرسش بسیار بنیادین است. من به سهم
خود میتوانم پرتوی بر گوشههای بحث بیفکنم، هر چند که مجالی نیست و بحثی که مطرح
کردید میتواند موضوع دو یا سه جلسه مستقل باشد.
تقسیمبندیها،
دورهبندیها، قبل از این و پس از این، بسیار نسبیاند و ممکن است بر یک گفتمان،
پارادایم، فکر، فرهنگ و نظام معرفتی چیره شوند، یا نشوند. بنابراین اگر افرادی به
جهان پیش یا پس از کرونا اشاره کنند، ممکن است ولی اینکه تا حدی در آینده غالب
شود، قابل پیشبینی نیست. بعضیها در حال این تقسیمبندی هستند و معتقدند بحران
کرونا قطعاً به یک نقطه عطفی با معنا در تاریخ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی
تبدیل خواهد شد و تاریخ بشر را میتوان به پیش از کرونا و پس از کرونا تقسیم کرد. شاید
پس از کرونا نباشد و مثل آنفلوانزا بیاید که بماند یا برعکس. آنفلوانزاهای روسی،
اسپانیولی و ... که بیش از صد سال پیش در ابتدا همه را شگفتزده و غافلگیر کرد، تا
الان مانده است و عادی شده است و همه در حال زندگی با آن هستند. بنابراین در این
که شاهد شروع یک دوران کرونایی هستیم و یا تمام میشود و وارد پسا کرونا میشویم،
بحث و مناقشه است. فقط باید عرض کنم، به گمانم به طور موردی میتوان به پیش از
کرونا و پس از کرونا استناد تاریخی داشت. برای مثال در تاریخ نشستها، همایشها و
سخنرانیها قطعاً کرونا نقطه عطفی است به گونهای که تا همین سال قبل، نشستهای
وبیناری و فضاهای مجازی بسیار اندکشمار بودند و کرونا به طور ناگهانی راه را جهت
رشد آموزشها، پژوهشها و سخنرانیهای فضای مجازی گشود و ملاحظه میکنید که بهطور
گستردهای نهادهای شهرستانهای دور، اقصی نقاط دنیا همچون آمریکا، دبستانهای خیلی
کوچک در حال برگزاری برنامههایشان در فضای مجازی هستند. این موارد نادر از
دستاوردهای کروناست. در پدیده نشر که شما بسیار درگیرید و از من بیشتر و بهتر میدانید
و پدیده رسانه و روزنامهخوانی و روزنامهنویسی که آقای خدیر در آن فعالاند این
موضوع آنقدر چشمگیر است که کرونا را به نقطه عطف تبدیل کرده است. تا قبل از کرونا
فروش مجازی و الکترونیک تا این حد نبود منظورم به طور عام است و به طور خاص راجع
به کالایی به نام کالای فرهنگی از جمله کتاب، روزنامه و امثال اینها و خدمات
کتابخانهای که در حوزه شماست به طور قطع دچار دگرگونیهایی عظیم شده که کرونا به
طور ناگهانی این مهم را سالها جلو انداخت. بنابراین به نظر میرسد که به شکل مورد
در مواردی میتواند تاریخ کرونا را به قبل و بعد از کرونا تقسیم کرد و آن را در
بعضی از موارد عامل گسست دانست. ضمن اینکه نوع تحلیل درباره تاثیرات تاریخی و
بلندمدت کرونا میتواند به شکل موردی هم درباره کشورها، سازمانها، جوامع و فرهنگها
و اقوام به کار گرفته شود و حتما قرار نیست عام شود و کل بشریت را در بر گیرد.
ممکن است در یک حوزه جغرافیایی خاص بتواند مبنای یک دوره شود و بگویند در فلان
منطقه و جامعه آنقدر کرونا قطعی بود که منجر به تقسیم تاریخ آن منطقه به قبل و بعد
کرونا شد. بنابراین با توجه به عامل تاریخمندی کرونا باید در انتظار اتفاقات آینده
بود و شاهد عوامل و تاثیرات گوناگون آن که بسیار متنوع است و در فرهنگها و زمینههای
اجتماعی، سیاسی، فکری، دانشی و معرفتی تأثیرات گوناگون خواهد داشت. من ایرانی با
توجه به متفاوت بودن نظام باورهایم از منظر اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با
کرونا یک جور خاصی برخورد کردم به گونهای که به عنوان عامل بر زندگی، دانش و زیست
من تأثیرت گوناگون داشت و من هم بر آن تأثیراتی داشتم ولی در آمریکا و چین جور
دیگری است. پس میتوان بسیار نسبی برخورد کرد.
در
مورد کتاب «درآمدی بر تاریخ کرونا» که در دست شماست، دعوت ما، فراتر از مصیبت
کروناست نه فقط در مورد ایران بلکه کل جهانی است که در زمانه بحران، آسیب، آفت و
بیماری به سر میبرد. اگر این زمانه بیمار نبود، اینقدر متوهمان و دروغگویان در
اقصی نقاط جهان به سررشتهداری نمیپرداختند. باید تاریخ توهم را جدی بگیریم. اگر
رئیسجمهور دولتی در سرزمین دیگری حاکمیت و قلمرو و مرزها و سرزمین یک کشور را زیر
سؤال میبرد، این توهمات و پندارها میتواند آتش فتنه برای یک منطقه و جهان باشد. مگر
هیتلرها و موسیلینیها چگونه به وجود آمدند و دنیا را به آتش کشیدند؟ به دلیل
بیسوادی و توهم و پندارزدگی. مورخان، اهالی روزنامه، روزنامهنگاران مورخ، مورخان
روزنامهنگار و اهالی علوم انسانی واقعا به درجات میتوانند نقشآفرینی کنند و به
حل و فصل این بحرانها کمک کنند، به شرط اینکه فعال باشند. بنابراین کتاب «درآمدی
بر تاریخ کرونا» به نوعی دعوت به رفتن در راه است و در یک کلام، با کمک از حضرت
باباطاهر، بیا سوتهدلان گرد هم آییم.
دکترشاه
ملکی:
از دکتر
علیآبادی و دفترمطالعات برای ترتیب دادن این نشست پویا و پربار، کمال تشکر را
دارم و از آقای خدیر و جناب رحمانیان هم
همینطور که به شخصه بسیار آموختم و بابت مباحث مطرح شده از شما سپاسگزارم. در
حقیقت در زمینه کار خودم عرض میکنم که هرچند هنوز برای تصمیمگیری زود است ولی با
نگاه به تاریخ نشانههای هر دو وجه قضیه را داریم. رویدادهایی در تاریخ که منجر به
تغییر تاریخ شدند و البته بعضیها مشابه بودند و آمدند و رفتند و آنچنان رفتند که
انگار اثری از آنها نبوده است. اما زمینه کار من میتواند به قبل و بعد از کرونا
تقسیم شود و به عنوان یک معلم که در کار آموزش و پرورش هستم، چیزی را که شاید 10
یا 15 سال پیش شروع شده بود و هنوز در مدارس جانیفتاده بود و آن آموزش مجازی، کلاسهای
مجهز به تکنولوژی و از این قبیل است شاید 20 سال دیگر هم طول میکشید که به این
نقطه برسد و کرونا آنها را جلو انداخت و باعث ارتقای سواد رسانهای تمام دبیران،
آموزش و پرورش و دانشآموزان شد. تا پیش از کرونا شاید در زمینه دنیای مجازی
بیسواد بودم و امروزه نیمه سوادی در این زمینه دارم که طی یک سال آن را کسب کردم و
با نرمافزارها آشنا شدم و با چگونگی ارتباط با دانشآموز از این سوی ایران به آن
سوی ایران، آشنا شدم و قطعاً از این پس مسائل مجازی و آموزش الکترونیک به کمک
آموزش در مدارس خواهد آمد و حتی پس از رفتن کرونا و حضوری شدن مدارس و دانشگاهها
بخشی از بار آموزش برای همیشه بر دوش فضای مجازی خواهد بود و لااقل میتوانم بگویم
که بعد از کرونا در این زمینه اتفاقات مهمی افتاده است.
دکتر
خدیر:
در
مورد بحث کرونا باید بگویم که در صورت ادامه بهعنوان نقطهای میشود که میتوان
دست کم قبلش را جدا کرد و شاید بعد بسیار طولانیتری داشته باشد و ناگزیر از آن
باشیم. ولی داستان بهخصوص به نسبت قبل بسیار تفاوت یافته است. در این کتاب و
برنامه مجال شرح نبود که به تاثیرات مثبت و منفی نوع مواجهه افراد با باورها و
ارزشها و انتظارتشان که به مرور بر کنش افراد خواهیم دید، بپردازیم و این را هم
باید عرض کرد که متاسفانه و یا برای خیلیها خوشبختانه مردم ما زود فراموش میکنند.
مثل موضوع مشروطه که هنوز صدوچند سال بیشتر از آن نگذشته برای نسل امروز فراموش
شده چه برسد نسل فردا که بعد از آن همه تحولات سریع آینده کرونا هم نقطهای باشد
که در آن مفقود شود. اینکه بعضی از خبرها، خبرهای قبلی را میبلعند و آقای شاه
ملکی هم اشاره کردند، ولی به هر صورت و هر جهت شاید تحولات بعدیای رخ دهد که
کرونا ذیل آن قرار گیرد. امیدواریم حداقل از حیث تلفات این طور نباشد. مقاله بسیار
مفیدی آقای دکتر محسن رنانی با عنوان زنده باد کرونا تهیه کرده که ضمن ابراز تأسف
از تلفات کرونا به مزایای گوناگون کرونا میپردازد که جایش در کتاب بسیار خالی
است.
درخاتمه
دکتر علیآبادی،ضمن سپاس از همه میهمانان گفت:
از
حضورتان بسیار بهره بردیم و امیدواریم شاهد انتشار کتابها و مجموعههای دیگری از
این دست باشیم که منابع بسیار ارزشمندی هستند و حتما توصیه میشود که همه از آنها
مستفیذ شوند و دانش و تجربیات مذکور را در زندگیشان به کار گیرند.
پیاده سازی و ویرایش:احترام السادات قدیمی وحید